بسمه تعالی
جدیدترین اطلاعات در مورد پیروپلاسموز تک سمی ها
تنظیم و تدوین
از
دکتر رضا هاشمی فشارکی ، دکتر ملیحه کسبی و دکتر جواد فضلی نیا
گروه تحقیق و توسعه مستقر در دفتر مرکزی
موسسات تحقیقاتی – تولیدی پسوک و فارمازند
آذر ماه 1395
خلاصه:
دو گونه بابزیا کابالی و تیلریا اکوئی عوامل ایجاد کننده پیروپلاسموز در تک سمی ها هستند گرچه درباره تیلریوز ناشی از تیلریا اکوئی در تک سمی ها مقالات ضد و نقیضی ارائه شده است ولی در این بررسی صرفاً تیلریا اکوئی بعنوان عامل تیلریوز تک سمی ها مد نظر قرار داده میشود.
وجه مشترک بیماریزائی دو تک یاخته مزبور عبارت است از لیز شدن گلبول های قرمز حیوان آلوده که در نهایت منجر به کم خونی همولیتیک میگردد گرچه هر دو تک یاخته قادر هستند بمدت نا محدود در داخل گلبولهای قرمز میزبان باقی بمانند ولی باید تاکید نمائیم که انتقال در بابزیا کابالی  ارثی است و تک یاخته  از طریق تخم کنه ناقل به لارو کنه منتقل میگردد. بررسیهای دیگری که تاکنون انجام شده  نشان داده  که انتقال تیلریوز ناشی از تیلریا اکوئی ارثی نیست بلکه این انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر میباشد از طرفی مسیر گسترش این تک یاخته در میزبان های حساس یکسان نیست بعبارت دیگر در بابزیا کابالی اسپروزوئیتهای آلوده مستقیماً به گلبولهای قرمز میزبان حمله کرده و در آنجا جایگزین میگردند ولی در تیلریا اکوئی ابتدا اسپروزوئیت های آلوده به گلبولهای تک هسته ای موجود در رگهای جانبی وارد شده و پس از انجام شیزوگونی به مروزوئیت ها تبدیل شده و سپس مروزوئیت ها به گلبولهای قرمز حمله نموده و در آنها جایگزین میشوند. بروز و ظهور ناگهانی و افزایش چشمگیر تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی باعث گردیده است که محققین بررسیهای بیشتری در ارتباط با تشخیص ، کنترل و درمان بابزیوز و تیلریوز اسبی انجام دهند.
مقدمه:
 پیروپلاسموز تک سمی ها بیماری است که توسط تک یاخته های خونی به نام بایزیا کابالی(Babesia caballi) و تیلریا اکوئی (Theileria equi) در اسب، الاغ، قاطر و گورخر گسترش دارد. عفونت حاصله در میزبان حساس ممکن است از یکی از این دو تک یاخته و یا هر دو تک یاخته باعث بشود. تک یاخته های مزبور اجباراً در درون گلبولهای قرمز خون میزبان حساس جایگزین شده و درجات متفاوتی از کم خونی همولیتیک را در میزبان حساس و آلوده ایجاد مینمایند.
– نظر به اینکه در حال حاضر عفونت حاصله از تیلریا اکوئی مجدداً بطور ناگهانی و بطور چشمگیری در سطح جهانی گسترش پیدا کرده است لذا برای محققین این سوال مطرح شده است که برای قطع ارتباط ناقل، انگل، میزبان و کنترل بیماری از چه اقداماتی میتوان استفاده نمود تا اینکه از گسترش بیماری بنحو مطلوبی جلوگیری شود.
– از طرفی همانطوری که قبلاً هم توضیح داده شده است در مورد شناسائی دقیق وجود یا عدم وجود تیلریا اکوئی پیشنهادهای متفاوتی ارائه شده است و در شرایط فعلی تک یاخته مزبور در درون شاخه آپی کمپلکسا (Apicomplexa)  قرار گرفته است البته باید اضافه نمائیم که در ابتدا تک یاخته های خونی تک سمی ها به نام پیروپلاسما اکوئی و سپس به نام بابزیا اکوئی نامگذاری شده بودند و برای اولین بار در سال 1901 در آفریقای جنوبی این تک یاخته ها شناسائی شده بودند. چند سال بعد مشخص گردید که در تک سمی ها دو تک یاخته خونی وجود دارد که جایگاه نهائی آنها در گلبول های قرمز میزبانهای حساس میباشد. تک یاخته بزرگتر به نام پیرو پلاسما یا بابزیا کابالی و دیگری که کوچکتر میباشد به نام تیلریا اکوئی نامگذاری گردید ولی در سال 1998 با توجه به اینکه جایگاه اولیه تک یاخته اکوئی در شروع آلودگی داخل گلبولهای قرمز نبوده بلکه در سلولهای هسته دار قرار داشته و سپس در درون گلبولهای قرمز جایگزین میشود به این نتیجه رسیدند که نامگذاری تک یاخته به نام تیلریا اکوئی بطور قاطعی قابل قبول میباشد. در این بررسی نیز با توجه به نکات بیان شده از جدیدترین نامگذاری برای تک یاخته مزبور یعنی نام تیلریا اکوئی استفاده میشود.
اپیدمیولوژی و شرایط زیست محیطی بابزیوز و تیلریوز در تک سمی ها
پیرو پلاسموز در تک سمی ها در بیشتر کشورهای جهان وجود دارد و تا زمانی که حیوانات آلوده و ناقلین آنها در هر منطقه ای وجود داشته باشند تک یاخته های خونی بیماریزا نیز در جمعیت تک سمی ها باقی میمانند ضمناً باید تاکید نمائیم که در تیلریوز ناشی از تیلریا اکوئی میزبان بعنوان منشاء انتشار میکرو ارگانیسم مورد نظر میباشد ولی در بابزیوز ناشی از بابزیا کابالی منشاء انتشار حیوانات آلوده و کنه های ناقل هستند از طرفی گرچه هنوز ارتباط تک یاخته، ناقل و میزبان آنطوریکه باید و شاید کاملاً شناخته نشده است ولی افزایش تراکم اسبهای آلوده و کنه های ناقل در یک منطقه همراه با ضعف یا نقص ایمنی حیوان میتوانند باعث افزایش عفونت و تداوم آن بمدت طولانی بشوند و حتی امکان دارد در تمام عمر میزبان بیماری بصورت یک تهدید باقی بماند.
وانگهی گرچه بررسیهای متعددی در مورد اپیدمیولوژی و توزیع عفونت های بابزیائی و تیلریائی در مناطق مختلف انجام شده است ولی بدلایل گوناگونی (طرح ریزی تجربی بیماری، انتخاب گروههای گوناگون حیوانات مختلف جهت آزمایش و بکارگیری تست های متعدد تشخیصی) نتایج بدست آمده و جوابهای دریافت شده باید با احتیاط مورد قبول واقع شوند چنانچه تست ثبوت عناصر مکمل (Complement fixation test (CFT) )  بعنوان یک تست قابل قبول در سطح جهانی برای کنترل و تشخیص بابزیا و تیلریا در اسبها مورد استفاده قرار گرفت ولی با بررسیهای بعدی انجام شده مشخص گردید که تست مزبور فاقد حساسیت لازم جهت تشخیص عفونت های بایزیا و تیلریا در تک سمی ها  بخصوص در اسب ها میباشد.
کنه های ناقل خانواده ایکسودیده در کشورهای گرمسیری و نیمه گرمسیری و حتی در بعضی کشورهائی که آب و هوای معتدل دارندبه فراوانی وجود دارند و طبق اطلاعات منتشر شده بوسیله سازمان جهانی بهداشت  حیوانات / دفتر  بین المللی بیماری های منتقله  از حیوان به انسان و بالعکس  (Office International des epizooties)  در آمریکای مرکزی و جنوبی، کوبا، آفریقا و بخصوص آفریقای جنوبی، آسیا، خاورمیانه و جنوب اروپا بابزیوز و تیلریوز تک سمی ها بصورت اندمیک گسترش  دارد.
انتقال بیماری علاوه بر اینکه از طریق کنه های ناقل انجام میشود ضمناً با استفاده از سوزن های آلوده و  خون های آلوده از راه تزریق نیز بیماری منتقل میشود.
از طرفی لازم به یادآوری است که تنها وجود کنه های ناقل و حیوانات مریض در یک ناحیه در بیشتر مواقع برای انتقال بیماری کافی نیستند و عوامل مهم دیگری هم که در انتقال بیماری دخالت دارند عبارتند از : فصل انتشار، وضعیت آب و هوای منطقه، اختصاصی بودن میزبان و ویژگیهای چرخه زندگی کنه های ناقل میباشند.
کنه های متعددی از خانواده  ایکسودیده بطور طبیعی و بطور تجربی بعنوان ناقلین پیروپلاسموز تک سمی ها هستند.
بایزیا کابالی بوسیله 15 گونه کنه (هفت گونه از جنس درماسنتور ، 6 گونه از جنس هیالما و دو گونه از جنس ریپی سفالوس) از حیوان آلوده به حیوان سالم منتقل میشود ولی تیلریا اکوئی فقط توسط 13 گونه ( 4 گونه از جنس درماسنتور ، 4 گونه از جنس هیالما و 5 گونه از جنس ریپی سفالوس ) قابل انتقال میباشد.
شروع بیماری و نقش بیماریزائی بابزیا کابالی و تیلریا اکوئی
  گسترش و تکامل چرخه زندگی کنه های ناقل انگلهای بابزیا و تیلریا در تک سمی ها شامل سه مرحله است که عبارتند از اسپروزوئیت یا مرحله انتقال غیر جنسی ، مروزوئیت ها ( مرحله غیر جنسی در خون) و گامتوسیت ها ( مرحله جنسی در خون).
توسعه و تداوم زندگی اینگونه تک یاخته ها در کنه های ناقل برحسب نوع و گونه کنه متغییر است. بدون توجه به گوناگونی کنه های ناقل، مسیر تداوم زندگی تک یاخته های مزبور عبارت از این است که  اسپروزوئیتهای  آلوده از طریق  بزاق کنه به میزبان  اصلی منتقل  میگردند  مدت زمان کمون  تک یاخته (از موقع گزش کنه تا ظهور علائم کلینیکی) برای بابزیا کابالی و تیلریا اکوئی کاملاً مشخص نیست ولی بمحض اینکه اسپیروزوئیت های بابزیا کابالی به گلبول های قرمز حمله نمودند. تک یاخته های وارد شده در گلبولهای قرمز شروع به تکثیر مینمایند در ابتدا شکل اولیه یا ترفوزوئیت و سپس مروزوئیت ها تولید میشوند و پس از پاره شدن یا متلاشی شدن گلبول های قرمز مروزوئیت های آزاد شده به گلبولهای سالم حمله نموده و در درون آنها جایگزین میگردند. در تیلریا اکوئی همانند بابزیا کابالی اسپروزوئیت ها  به گلبولهای قرمز حمله ننموده بلکه در ابتدا به سلولهای تک هسته ای حمله  نموده و در آنها تکثیر مییابند و پس از طی مراحل شیزوگونی و تولید مروزوئیت ها، مروزوئیت ها به گلبول های قرمز حمله نموده و در آنها جایگزین میشوند و همان مراحل بابزیا کابالی را در درون گویچه های قرمز ادامه می دهند. تکثیر تیلریا اکوئی در مراحل اولیه در گلبولهای هسته دار میتواند دلیل قاطعی باشد برای اینکه تک یاخته مزبور جزء جنس تیلریا قرار داده شده و به نام تیلریا اکوئی نامگذاری شود.
در هر دو انگل، تکثیر غیر جنسی باعث افزایش بیش از اندازه مروزوئیت ها میشود و سپس بعضی از مروزوئیت ها در درون گلبولهای قرمز تبدیل به گامتوسیت میگردند و بعد از خوردن خون آلوده به مزوئیت ها و گامتوسیت ها توسط کنه ها، تکثیر جنسی تک یاخته شروع میگردد. گامتوسیت ها در روده میانی کنه به گامت نر و گامت ماده تبدیل شده و پس از ترکیب این دو با هم زیگوت ها تشکیل میگردند. زیگوت ها بر حسب گونه های کنه و نوع انگل به شکل های متفاوتی تغییر شکل پیدا کرده و پس از گذشت 24-6 روز به اسپروزوئیت ها تبدیل شده و در غدد بزاقی کنه ها جایگزین میشوند. با گزش حیوان سالم بوسیله کنه آلوده اسپروزوئیت ها وارد بدن میزبان میشوند و سیکل گسترش تک یاخته در میزبان ادامه می یابد ضمناً انتقال تجربی با تزریق داخل رگی خون آلوده هم امکان دارد گرچه بعضی جزئیات بیماریزائی دو تک یاخته هنوز ناشناخته است ولی معمولاً عفونت با بابزیا کابالی و تیلریا اکوئی باعث لیز شدن و متلاشی شدن گلبولهای قرمز میگردد و پاره شدن گلبولهای قرمز خون باعث کم خونی همولیتیک میشود.
گلبول های قرمز آلوده بوسیله ماکرو فاژهای موجود در طحال از جریان خون برداشته میشوند ضنماً گلبول های قرمز غیر آلوده نیز توسط ماکروفاژها از جریان خون گرفته میشوند البته دلیل این پدیده هنوز ناشناخته میباشد اطلاعاتی که بطور تجربی از برداشت  طحال در الاغ های آلوده بدست آمده است نشان میدهند که ساختار بیوشیمیایی گلبول های قرمز در طی عفونت با تیلریا اکوئی تغییرات قابل توجهی را پیدا مینمایند و به نظر میرسد که این تغییرات ساختاری باعث تغییر شکل گلبول های قرمز و کند شدن حرکت خون در مویرگهای خونی میگردند و ضنماً انگل های خونی باعث تغییر زمان انعقاد خون در اسبهای آلوده میشوند و مکانیسم های مربوطه ناشناخته میباشند وانگهی گلبولهای قرمز آلوده به بابزیا کابالی در مویرگهای کوچک جمع شده و میکروترمبی (Microthrombi) را ایجاد مینمایند و در نهایت باعث باقی ماندن خون در رگهای خونی و تورم رگها میشوند.
– درجات متفاوتی از کم شدن پلاکت ها و طولانی شدن مدت زمان انعقاد خون در عفونت های ناشی از بابزیا کابالی و تیلریا اکوئی گزارش شده است و با کم شدن شمارش پلاکت ها، آزردگیهای سیستم ایمنی، آسیب های طحال، افزایش مدت زمان انعقاد خون در رگها و تورم و عدم فعالیت بیشتر دستگاههای بدن ایجاد میگردد.
انتقال بابزیو و تیلریوز از طریق جفت به جنین در قاطرهای حامل انگل ثابت شده است و این روش انتقال میتواند باعث سقط جنین نیز بشود البته بروز سقط جنین معمولاً در اواخر آبستنی اتفاق می افتد ضمناً بررسیهای دیگری که انجام شده است نشان داده اند که در مادیان آلوده و آبستن با وجود سالم بودن جفت زایش نوزادان زودرس و نوزادان آلوده امکان دارد. ضمناً ترشحات جنسی اسبهای نر آلوده نیز نقشی در انتقال بیماری ندارند.
همانطوریکه قبلاً توضیح داده شده است در بیشتر موارد اسبهای آلوده برای مدت طولانی میتوانند حاملین تک یاخته باشند، در حالیکه علائم بیماری در آنها واضح نیست در مقابل بررسیهای دیگری نشان داده اند که ممکن است اسب های آلوده به بابزیا کابالی بعد از گذشت مدتی عاری از آلودگی شده و به درمان نیازی نداشته باشند وانگهی ثابت شده است که علت یا علل تداوم عفونت یا بعبارت دیگر ادامه عفونت های مزمن هنوز هم ناشناخته است و حدس زده میشود که ضعف سیستم ایمنی و وجود تعداد محدودی  میکروارگانیسم در نقاطی از بدن حیوان در تداوم باقی ماندن تک یاخته در بدن میزبان موثر باشند.
پس از انتقال بیماری، علائم کلینکی برحسب میزان دز انگل وارد شده به بدن حیوان و وضع ایمنی میزبان متغیر است. در مورد بابزیا کابالی بعد از گذشت 30-10 روز و درمورد تیلریا اکوئی بعد از گذشت  19-12 روز علائم کلینیکی بیماری ظاهر میشود و مرگ و میر اسبهای پاک در میان گروههای آلوده حدود 10-5 درصد میباشد و میزان تلفات در این گروه از حیوانات به نوع انگل ، مقدار دز انتقال و بهداشت حیوان آلوده ارتباط  دارد.
-بطور کلی عفونت اسبها با تیلریا اکوئی به مراتب حادتر از عفونت با بابزیا کابالی میباشد از طرفی شدت و حدت علائم کلینکی بیماری در اسبها از یک ناحیه به ناحیه دیگر بعلل مختلف متغییر است.
نشانیهای کلینیکی
علائم کلینیکی به شکل های گوناگونی در حیوانات آلوده بروز مینماید و در عفونت های ناشی از تیلریا اکوئی معمولاً با لیز شدن کامل گلبولهای قرمز شروع شده و در نهایت به کم خونی منجر میشود. گرچه در اسبهای آلوده به بابزیا هم کم خونی بروز مینماید ولی تلفات حاصله از شکل گیری میکروترومبوس های متعدد در مویرگهای خون و گسترش انعقاد داخل رگی خون و عدم کارکرد دستگاههای مختلف میزبان بروز نمی نماید. اسبهائی که به عفونت حاد مبتلا میشوند در ابتدا علائم غیر اختصاصی نظیر تب ، کم شدن وزن، خستگی و خواب آلودگی را نشان میدهند سپس آب آوردن قسمت هائی از بدن و لکه های خون ریزی بعلت کم شدن پلاکت ها در غشاء های مخاطی ظاهر میشوند علائم کم خونی با زردی و رنگ پریدگی غشاءهای مخاطی، ضربان شدید قلب ، ضربان شدید تنفس ، لاغری شدید و رنگین شدن ادرار (به دلیل وجود هموگلوبین در ادرار ) ظاهر میشوند. در بعضی اسبها ، ناراحتی های معدی- گوارشی و دل درد ظهور می یابد. دل پیچه با باقی ماندن مدفوع در رکتوم و اسهال همراه میباشد سایر علائمی که کمتر ظاهر میشوند عبارتند از پنومونی، ادم ریه، تورم مخاطی روده ها، ضربان نامنظم قلب، تورم قسمت داخلی سم، دردهای عضلانی، عدم تعادل در ایستادن، تشنج عصبی، عدم باروری دائم یا موقت که در اسبهای ماده مشاهده شده است، عدم کارائی کلیه ها که نتیجه وجود هموگلوبین، آسیب های کلیه ها و واکنش های تورمی است . ضمنا خواب آلودگی، خستگی شدید، رخوت و بی حوصلگی در دامهای آلوده وجود دارد. علائم کلینیکی فوق حاد نیز عبارتند از کار افتادگی شدید دستگاههای مختلف بدن و مرگ ناگهانی که امکان دارد بروز نماید. از طرفی ورود اسبهای سالم به یک منطقه آندمیک بیماری میتواند با بروز و ظهور شدید و حاد بیماری در آنها همراه باشد. در سال 1930 جابجایی یک گروه از اسبهای سالم و ورود آنها به نقاط آندمیک بیماری در جنوب فرانسه میزان تلفات حاصله از بیماری در آنها به حد بالائی رسید و در گزارش دیگری نشان داده اند که پنج راس از اسب هایی که حامل بابزیا و تیلریا بودند پس از تحمل تمرین های ورزشی طاقت فرسا، لاغری بسیار شدید و عمیقی در آنها ظاهر شده و دو راس از آنها بطور ناگهانی تلف شدند.
برگشت مجدد آلودگی در حیوانات حامل انگل و به ظاهر سالم و بهبود یافته بعلت تغییرات بهداشتی گزارش شده است کره اسبهای تازه متولد شده امکان دارد در رحم مادر آلوده، بیماری را گرفته باشند و پس از تولد علائم حاد و شدید بیماری را نشان دهند البته لازم به یادآوری است که در کره اسبهای آلوده در همان روزهای اول تولد (3-2 روز بعد از تولد) علائم کلینیکی بیماری ظهور می یابد علائم کلینیکی در ابتدا غالباً غیر اختصاصی هستند: مثل لاغری، پایین آمدن قدرت مکیدن شیر مادر سپس بتدریج علائم کلینیکی شبیه علائم بیماری در اسبهای بالغ آلوده میشود این علائم شامل زردی، تب بالا ، کم خونی با یا بدون لکه های پتشی و هموگلوبینوری میباشند.
وانگهی امکان دارد در اسبهای آلوده به تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی در نواحی که بیماری بومی یا غیر بومی است علائم بیماری را به وضوح نشان دهند و حتی امکان دارد آبستنی در مادیان های حامل تک یاخته به سقط جنین و عفونت نوزاد منجر بشود ضمناً حاملین انگل میتوانند بعنوان منشاء انتشار، بیماری را از طریق سوزن، خون آلوده و یا کنه به حیوان سالم منتقل نمایند.
بطور کلی علائم حاد بیماری امکان دارد با بیماریهای دیگری مثل ویروس آفریقایی اسب ، ویروس آرتریت اسب، ارلیشیوز و پورپورا هموراژیک اشتباه شود.
نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی میتوانند در تشخیص بیماری بنحو مطلوبی کمک نمایند در بیشتر اسبها بدون توجه به سندرم کلینیکی، درجات متفاوتی از کم خونی با کم شدن توده پلاکتها، کم شدن هموگلوبین و کم شدن تعداد گلوبولهای قرمز نشان داده میشود گرچه در عفونتهای بسیار حاد حجم توده سلولی (Packed cell Volumes (PCV)) تا حد 10 درصد پایین می آید ولی در اسبهای آلوده ندرتاً PCV  به 20 درصد میرسد. شاخص های گلبولهای قرمز: (MCV)،  (MCHC), (MCH) متغییر هستند و کمبود پلاکت ها به دفعات متعدد گزارش شده است .
گزارشهای منتشر شده نشان داده اند که در عفونت های ناشی از تیلریا اکوئی پلاکت ها تا 80 درصد و در عفونت های بابزیا کابالی تا 39 درصد کم میشوند و حتی در آلودگی حیوان با هر دو انگل امکان دارد کمبود پلاکت ها به حدود 100 درصد هم برسد.
 همان طوریکه قبلاً هم گفته شده است مدت زمان انعقاد خون امکان دارد طولانی باشد بر حسب اینکه عفونت در چه مرحله ای باشد و حدت و شدت بیماری به چه میزانی باشد لکوگرم (Leukogram) متغیر میشود، غلظت فیبرونوژن خون نیز افزایش پیدا مینماید. بالا رفتن بیلوروبین غالباً مشاهده شده است فعالیت های آنزیمی کبد نیز افزایش می یابد و در مواردی که بیماری به صورت حاد و شدید است نکروز کبدی هم میتواند ایجاد شود و کمبود فسفات خون و آهن عمومیت دارد .
با کشیدن مایع مغز استخوان قفسه سینه اسبهای آلوده و بدون علائم بیماری، گلبولهای قرمز آلوده مشاهده شده است ولی ارزش این تست در تشخیص بیماری چندان قابل اهمیت نیست. در تشریح نعشی، مشاهدات ماکروسکوپی شامل درجات متفاوت زردی، آب آوردگی و بزرگ شدن طحال، کم خونی بافتهای مختلف بدن، ادم ریه ها، خونریزی قلب، آب آوردگی قفسه سینه، بزرگ شدن و بی رنگ شدن کلیه ها و بزرگ شدن کبد مشاهده میگردد.
 در بررسیهای میکروسکوپی در اسب تلف شده، نکروز قطعات کبد، نکروز مجاری لوله ای کلیه ها، میکروترومبوز کبد و ریه ها و ماکروفاژهای همراه با هموسیدرین در دیواره حفره های هوایی ششها دیده میشود. و انگل ها میتوانند در درون مویرگها و در ماکروفاژهای درون غدد لنفاوی نیز دیده شوند.
ایمنی
پاسخ های ایمنی نسبت به عفونت های ناشی از تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی بطور کامل هنوز مشخص نشده است و بدون شک ایمنی در پیروپلاسموز بسیار پیچیده و به عوامل گوناگونی بستگی دارد ولی به وضوح ثابت شده  است که عفونت حاصله از هر دو تک یاخته در نهایت به باقی ماندن آنها در میزبان منجر میشود و بعبارت دیگر وجود انگل در بدن میزبان به حداقل ممکن میرسد و این خود حمایت حیوان را بر علیه بیماری مجدد برقرار مینماید و در واقع در حیوان یک ایمنی نسبی یا پیش زینهاری (Premmunition) بوجود میاید.
از طرفی بین دو تک یاخته تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی ایمنی متقاطع وجود ندارد زیرا اسبها میتوانند در آن واحد به هر دو تک یاخته آلوده شوند ضمناً باید اضافه نمائیم که طحال نقش ضروری و مهمی در کنترل انگل های خونی دارد.  هرگاه به اسبهائی که طحال آنها برداشته شده است یکی از دو تک یاخته یاد شده تزریق گردد بیماری گسترش پیدا کرده و میزان درصد انگل در خون میزبان امکان دارد به 80 درصد نیز برسد.
(در موسسه رازی نیز برای بررسی های مربوط به بابزیوز گوسفندان و گاوان از برداشت طحال استفاده مینمودیم)
هر گاه به  اسبهائی که طحال آنها برداشته شده بابزیا کابالی تزریق گردد امکان دارد علائم شدید کلینیکی ظاهر شود و یا اینکه علائم کلینیکی بروز ننماید و این اختلاف به سویه انگل، مقدار دز عفونت زا و  رعایت بهداشت بستگی دارد.
گرچه همانند بابزیا بویس (Babesia bovis) کارکرد ایمنی سلولی در پیروپلاسموز تک سمی ها کاملاً روشن و مشخص نیست ولی تولید اکسید نیتریت در ماکروفاژها امکان دارد در کنترل عفونت تجربی با بابزیا کابالی دخالت داشته باشد. وانگهی ضرورت دارد تاکید نمائیم که وجود ایمنی ذاتی و طحال سالم برای کنترل عفونت امکان دارد کافی نباشند زیرا کره اسبهائی که طحال سالم دارند بدلیل نقص شدید ایمنی قادر نیستند گسترش و افزایش پارازیتمیا را کنترل نمایند و بعبارت دیگر کره اسبهائی که نقص شدید ایمنی دارند فاقد کارکرد لنفوسیت های Tو B شده و قادر نیستند ارتباط پادتن و پادگن و پاسخ های ایمنی در مقابل تک یاخته را برقرار نمایند از طرفی تلقیح سویه تیلریا اکوئی به اینگونه کره اسبها با گذشت معمولاً هفت روز باعث تیلریوز حاد و شدید میشود و پارازیتمیا به میزان 39-40 درصد میرسد ضمناً PCV نیز 50 درصد کمتر از میزان PCV در حیوانات سالم میگردد.
همانطور که قبلاً هم گفته شده است پادتن ها برای اولین بار 11-7 روز پس از آلودگی طبیعی ظهور می یابند و میزان تیتر پادتن پس از گذشت 45-30 روز بعد از آلودگی به حداکثر میرسد، ضمناً باید اضافه نمائیم که ارتباط پاسخ های ایمنی اکتسابی در حال حاضر با عفونت ناشی از تیلریا اکوئی نامشخص است.
الاغ های واکسینه با مواد ایمنوژن تیلریا اکوئی قادر هستند پاسخ های حمایتی با تیتر بالای پادتن بر ضد مروزوئیت ها و افزایش لنفوسیت های اختصاصی (در رابطه با از بین بردن مروزوئیت ها) را باعث شوند. از طرفی بررسیهای دیگری نشان داده اند که هرگاه در دفعات متوالی پلاسمائی با ایمنی بالا (Hyperimmune) به کره اسبهائی با نقص ایمنی تزریق شود و سپس تلقیح تک یاخته انجام گردد مدت زمانی که پارازیتمیا به حداکثر میرسد طولانی تر میشود و در تمام کره اسبها بیماری گسترش مییابد در واقع با تزریق پلاسمای واجد پادتن های اختصاصی ایمنی جزئی حاصل میشود بنابر این لازم به تاکید است که برای روشن شدن بهتر نقش حیاتی پادتن ها و پاسخ های ایمنی اکتسابی بر ضد عفونت های ناشی از تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی، بررسی های بیشتری مورد نیاز میباشد .
اسبهای آلوده بر ضد پروتئین روپتری ( RAP-1) تک یاخته، پادتن ضد را ایجاد مینمایند ضمناً این آنتی ژن (پروتئین روپتری) در تشخیص سرولوژیکی عفونت تیلریائی اسبها هم مورد استفاده قرار میگیرد. نقش پروتئین مزبور که مربوط به مجموعه راسی مروزوئیت های تک یاخته می باشد در عفونت بابزیا کابالی بطور جزئی شناخته شده است ولی در بابزیا بویس در گاوان در تولید ایمنی همورال نقش حیاتی دارد.
در بیشتر نواحی اندمیک کره اسبهائی که کلستروم (
Colostrum) را از مادیان های حامل انگل گرفته اند در مقابل عفونت و ظهور علائم بیماری تا سن 5-1 ماهگی و حتی در بعضی مواقع تا سن 9 ماهگی در مقابل بیماری ایمن هستند البته پس از گذشت مدت زمان یاد شده آلودگی در آنها بروز مینماید و حتی امکان دارد با نداشتن علائم، بیماری در کره اسبها به صورت حامل انگل باقی بماند و در صورت استرس ، تمرین های ورزشی سخت و تجویز استروئیدها، بیماری بصورت حاد برگشت داده شود.
-تزریق تجربی با  بکلومتازون ( Beclomethasone)   با دز 0.1 mg /kg بطور روزانه برای مدت پنج روز پس از تلقیح تیلریا اکوئی باعث میشود که در مقایسه با اسبهای کنترل، پارازیتمیا به میزان 50 درصد بیشتر شود ولی با تزریق این دارو برگشت بیماری در مورد بابزیا کابالی گزارش نشده است.
تشخیص تیلریوز و بابزیوز تک سمی ها
– با استفاده از میکروسکوپ نوری میتوان بابزیوز و تیلریوز را در تک سمی ها تشخیص داد. معمولاً گسترشهای تهیه شده از خون جداری باید نازک بوده و پس از رنگ آمیزی با گیمسا و یا رایت مورد آزمایش قرار گرفته شوند و در مواقعی که بیماری به صورت حاد ظاهر میشود تشخیص میکروارگانیسم های تک یاخته ای با میکروسکوپ نوری براحتی انجام میشود البته لام رنگ شده باید به طور کامل و دقیق به وسیله افراد ورزیده بررسی شود زیرا حتی در عفونت های حاد هم امکان دارد پارازیتمیا در حد پایینی باشد و در نتیجه امکان خطا در تشخیص باعث میشود که وجود تک یاخته در گلبولهای قرمز تشخیص داده نشود.
– پیروپلاسم های تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی به راحتی از یکدیگر قابل تشخیص هستند. در درون گلبول های قرمز اساساً بابزیا کابالی به شکل گلابی دو تایی به طول m5-2 ظاهر میشود و در طی دوره بیماری با بابزیا کابالی میزان درصد گلبولهای قرمز آلوده کمتر از یک درصد بوده و میزان درصد گلبولهای قرمز آلوده به تیلریا اکوئی ممکن است به کمتر از 0.1 درصد برسد. البته در بعضی مواقع تک یاخته تیلریا در گلبولهای قرمز خون به شکل چهار تایی هم دیده میشود.( Maltese Cross- formation).
-بطور کلی مروزوئیت های تیلریا اکوئی کوچکتر بوده و گاهی اندازه آنها به m 2-3  نیز میرسد ضمناً گزارش شده است که در بعضی مواقع به خصوص در موارد بسیار حاد بیماری ممکن است میزان درصد آلودگی گلبولهای قرمز به تیلریا اکوئی حتی به 20 درصد هم میرسد .
در موارد مزمن یا عفونت های نامشخص تعداد گلبولهای قرمز آلوده در سطح پایینی باقی میمانند و تشخیص تیلریا با استفاده از میکروسکوپ نوری در چنین مواقعی با مشکل همراه میباشد.
– روشهای سرولوژیکی متعددی جهت بررسی حساسیت تشخیصی تستها در تیلریوز و بابزیوز به خصوص در اسبهائی که به طور مزمن آلوده شده اند و علائم مشخص بیماری را نشان نمیدهند در نظر گرفته شده است. این روشها عبارتند از :
– تست ثبوت عناصر مکمل (Complement fixation test= CFT)، ایمنو فلورسانس غیر مستقیم (  Indirect immunofluorescence assay) ، وسترن بلات (Western blot) ،  تست رقابتی الیزا
–  (Competitive enzyme linked immunosorbent assay) و PCR  .
– تست CF  عبارت است از فعال شدن مکمل (Complement) در مقابل واکنشهای بینابینی پادتن و پادگن و مثبت بودن واکنش در رقت 5/1 میباشد اسبهای آلوده تحت آزمایش CF معمولاً 11-8 روز پس از آلودگی تیتر مثبت را نشان میدهند و مثبت بودن تیتر تا 3-2 ماه ادامه دارد سپس تیتر مثبت به تدریج کمتر شده و در نهایت از بین میرود تست CF کاملاً اختصاصی است معذالک از حساسیت مناسبی برخوردار نیست به خصوص در اسبهائی که آلودگی مزمن دارد و یا در اسبهائی که تحت درمان قرار گرفته اند حساسیت تست مناسب نیست.
– واکنش متقابل با استفاده ار تست CF در اسبهای آلوده به تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی گزارش شده است اگر چه قبلاً تست CF بعنوان تست رسمی و قابل قبول در تشخیص بیماری در اسبهای سواری بوده است ولی باید تاکید نمائیم که CFT نمیتواند بعنوان یک تست انتخابی در تشخیص وجود بیماری در اسبهائی که به طور مزمن به بیماری مبتلا هستند در نظر گرفته شود .
– تست ایمنوفلورسانس غیر مستقیم ویژگی اختصاصی بسیار بالائی دارد اما فاقد حساسیت لازم میباشد ولی در مقایسه با CFT در تشخیص بیماری از حساسیت بیشتری برخوردار است نمونه گرفته شده از حیوان موقعی با تست IFA  آلودگی را نشان میدهد که در رقت 80/1 یا بالاتر تیتر مثبت داشته باشد در عفونت های تجربی از راه تزریق وریدی با تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی 20-3 روز بعد از ظهور عفونت، تست IFA تیتر مثبت را نشان میدهد و برای مدت طولانی تیتر IFA مثبت باقی میماند .
IFAT  بعنوان یک تست کمک کننده در تجزیه و تحلیل آزمایش CF در نظر گرفته میشود. IFAT بر طبق نظر OIE  یکی از تست های توصیف شده جهت تشخیص پیروپلاسموز تک سمی ها در نظر گرفته شده است اخیراً تست وسترن بلات یا ایمنوبلات (Immuno blot) در تشخیص تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی مورد استفاده قرار گرفته است تست مزبور در مراکز تشخیص بیماری ها در نقاط مختلف آمریکا بعنوان یک تست کمکی در تشخیص تیلریوز و بابزیوز تک سمی ها مد نظر میباشد بررسیها برای ارزیابی این تست و استفاده از آن جهت تشخیصهای روزانه ادامه دارد .
– از سال 2004 تست رقابتی الیزا بنا به پیشنهاد OIE یکی از تست های بسیار حساسی است که برای اطمینان از عدم آلودگی اسبها و شرکت آنها در مسابقات اسب سواری بین المللی مورد استفاده قرار میگیرد. اسبهائی که به تیلریوز یا بابزیوز مبتلا هستند خیلی زود پس از گذشت 21 روز از آلودگی آنها تیتر الیزا مثبت میشود ضمناً در مورد انتقال بیماری بوسیله کنه نیز معمولاً 5 هفته بعد از بیماری تیتر تست الیزا مثبت میشود وانگهی تست الیزا برای بررسی سویه های متفاوت تیلریا اکوئی که در نقاط مختلف پخش هستند نیز میتواند تست قابل قبولی باشد.
– در مورد مقایسه تست رقابتی الیزا با تست CF ،  سیصد نمونه از 300 راس اسب تهیه و با هر دو تست مورد آزمایش قرار گرفتند نتایج بدست آمده نشان داده اند که 25 درصد از اسبهائی که با CFT تیتر مثبت نداشته اند با تست الیزا تیتر مثبت نشان دادند. ارزیابی تست الیزا در مزرعه با استفاده از مروزوئیت های کامل نشان داده است که تست الیزا بعنوان یک تست آسان ، اقتصادی و قابل اطمینان میتواند در نظر گرفته شود.
– اخیراً اختصاصی بودن  حساسیت تستهای CF و ELISA  از نظر آماری نیز با هم مقایسه شده اند و نتایج بدست آمده نشان داده اند که حساسیت CFT برای تشخیص تیلریا اکوئی برابر است با 47 درصد و حساسیت تست الیزای رقابتی برای تشخیص تیلریا اکوئی برابر 96 درصد بوده است اختصاصی بودن CFT برای تیلریا اکوئی برابر 94 درصد و اختصاصی بودن تست الیزای رقابتی برای تک یاخته مزبور  برابر 95 درصد بوده است.
– در مورد بابزیا کابالی حساسیت  CFT برابر 88 درصد و حساسیت الیزای رقابتی برابر 91 درصد بوده است .اختصاصی بودن CFT و الیزای رقابتی برای تشخیص بابزیا کابالی به ترتیب برابر 70 درصد و 91 درصد بوده است .
– تست PCR  تست بسیار حساسی است و برای شناسایی تیلریا اکوئی تست مطلوبی می باشد و بیشتر در مراکز تحقیقاتی از آن استفاده مینمایند.
– از طرفی در مورد تست های PCR  و الیزای رقابتی و موثر بودن این دو تست و انتخاب یکی از آنها بعنوان تست مطلوب بررسیهای دقیقتری باید انجام شود تا تفسیر و تعبیر تست انتخابی با نتایج واقعی همراه باشد.
درمان
در نواحی اندمیک صرفاً برای کم شدن علائم کلینیکی و جلوگیری از مرگ و میر حیوانات آلوده از دارو استفاده میشود پاک شدن حیوان از ارگانیسم های بیماریزا در مناطق اندمیک شاید هدف قابل قبولی نباشد چون که حیوانات موجود در محیط اندمیک ایمنی نسبی (پیش زینهاری) در مقابل آلودگی دارند و ایمنی نسبی میتواند مدت طولانی باقی بماند و در واقع بین تک یاخته بیماریزا و سیستم دفاعی بدن تعادل و توازنی برقرار میگردد و هرگاه به دلایل مختلف این توازن و تعادل از بین برود اگر به نفع انگل باشد.
انگل مجدداً تکثیر پیدا کرده و بیماری بروز مینماید و اگر به نفع سیستم دفاعی حیوان باشد موجودیت انگل در بدن بخطر افتاده و در نهایت حیوان از انگل پاک شده و نسبت به آلودگی مجدد حساس میشود.
– در نواحی غیر آندمیک برای عاری بودن ناحیه از پیروپلاسموز، درمان اسب های آلوده بمنظور پاک باقی ماندن منطقه از آلودگی ضروری میباشد. درمان عفونت ناشی از تیلریا اکوئی خیلی مشکل تر از درمان عفونت های ناشی از بابزیا کابالی میباشد. داروهای متعددی با اثرات متفاوت در جلوگیری از گسترش تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی در کشت تک یاخته و هم چنین در تست های In vivo  مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج بدست آمده باعث شده است که تفسیر و تعبیر گوناگونی در مورد اثر درمانی اینگونه داروها منتشر شود از طرفی عفونت ناشی از بابزیا کابالی امکان دارد با گذشت زمان پس از مدتی نه چندان طولانی از بدن حیوان پاک شود، در مورد پاک شدن آلودگی حیوان از تیلریا اکوئی نیز گزارش هائی منتشر شده است  معذالک  گزارش هائی که اخیراً منتشر شده  نشان  داده اند که پاک شدن یا استریل شدن حیوان از تیلریوز ناشی از تیلریا اکوئی بیشتر مواقع با نتیجه مثبتی همراه نبوده است.
– گرچه برای کم شدن علائم کلینیکی داروهای متعددی را تجویز نموده اند  معذالک باید تاکید نمائیم که ایمی دوکارب بصورت نمک دی پروپیونات بهترین و موثرترین داروی ضد انگل میباشد. شکل دیگر این دارو به صورت ایمی دو کارب دی هیدروکلراید میباشد و درصورت تزریق آن در محل تزریق آزردگیهای شدید عضلانی ایجاد میگردد.
– ایمیدوکارب دی پروپیونات (ID)(مشتقات کاربانیلید) اساساً از راه عضلانی به اسب تزریق میگردد.
گرچه مکانیسم اثر این دارو هنوز کاملاً شناخته نشده است ولی بنظر میرسد که مکانیسم اثر آن شامل جلوگیری از ورود اینوزیتول (Inositol) بداخل گلبول های قرمز یا تغییر متابولیسم پلی امین ها میباشد. پس از تزریق داخل عضلانی، ایمیدوکارب (ID) بسرعت از طریق پلاسما دفع میشود ولی در بعضی از بافتهای بدن امکان دارد برای مدتی باقی بماند در بیشتر مراکز تحقیقاتی پیشنهاد مینمایند که تزریق عضلانی دارو بر مبنای mg/kg  4/4-2/2 مناسب میباشد هم چنین امکان دارد از مقادیر کمتری از دارو (دز تزریقی) برای درمان استفاده نمایند در این صورت تزریق دارو باید در فواصل 72-24 ساعت انجام شده و دو تا سه بار تزریق تکرار شود. در مکانهائی که بیماری اندمیک نیست و پاک شدن حیوان از انگل ضروری  است در  حیوانات آلوده  به  بابزیا کابالی تزریق داخل عضلانی ایمی  دوکارب  بر  مبنای mg/kg   4/4 هر 72 ساعت یک تزریق و جمعاً چهار تزریق توصیه میشود.
– برای پاک شدن حیوان از وجود تیلریا اکوئی اطلاعات بدست آمده نشان میدهند که همان مقدار دز مصرفی برای بابزیا کابالی برای تک یاخته تیلریا اکوئی هم مناسب میباشد ولی همانطوریکه قبلاً هم توضیح داده شده است بطور کلی به هیچ وجه حیوان یا حیوانات آلوده امکان ندارد از وجود تیلریا بطور کامل پاک بشوند و حداقل تعدادی از انگل ها در بدن باقی میمانند.
– ایمیدوکارب دی پروپیونات فعالیت آنتی کولین استراز (Anticholinesterase )دارد و در نتیجه واکنش های بعد از تزریق دارو عبارتند از عرق کردن ، اضطراب ، درد روده و اسهال میباشد ولی علائم یاد شده موقتی و زودگذر هستند و خیلی به ندرت عوارض غیر مطلوب بعد از تزریق دارو ممکن است بروز نمایند. عوارض جانبی با تزریق داخل وریدی گلیکوپیرولات ((Glycopyrrolate) بر مبنای 0.0025mg/kg یا اتروپین بر مبنای0.2mg/kg داخل وریدی برطرف میگردد. ضنماً یادآور میشود که الاغ و قاطر نسبت به این دارو بسیار حساس هستند لذا باید از درمان آنها با (ID) خودداری بشود.
– درمان کره اسبهای آلوده به تیلریا اکوئی با (ID) محدود بوده و فقط در این ارتباط یک مورد گزارش شده است . هر گاه به مادیانی که در حال شیر دادن است ایمیدوکارب (ID)  بر مبنای mg/kg   4/2 داخل عضلانی تزریق گردد دو ساعت پس از تزریق، دارو در شیر قابل تشخیص است و در کره اسبی که از مادیان مزبور شیر بخورد علائم مسمومیت ظاهر نمیشود.
– وانگهی در اسبی که آبستن بوده و (ID) به آن تزریق شده ، سقط جنین مشاهده شده و میزان غلظت دارو در رگهای جنین با غلظت دارو در رگهای مادیان آبستن برابر بوده است.
–  دی مینازن استورات (Diminazene aceturate ) و دی مینازن دی استورات Diminazene deaceturate) )  در درمان تیلریوز ناشی از تیلریا اکوئی و بابزیوز ناشی از بابزیا کابالی با دز mg/kg 5/3 ، دو بار تزریق در فواصل 48 ساعت با موفقیت همراه بوده است .دی مینازون استورات در درمان بابزیوز و تیلریوز اسبی موثرتر از دی مینازن دی استورات است ولی تزریق هر دو با آزردگی قابل توجهی در محل تزریق همراه میباشد اثر درمانی هر دو دارو با دومین تزریق موثرتراست معذالک تزریق این دو دارو با پاک شدن کامل میزبان از انگل همراه نبوده است. تزریق داخل وریدی اکسی تتراسیکلین با مقدار دز mg/kg 6-5 روزانه یک تزریق و تداوم آن بمدت هفت روز در درمان تیلریوز اسبی اثر مثبت داشته است ولی داروی مزبور در درمان بابزیوز اسبی تاثیر مطلوبی نداشته است . داروهای دیگری که برای بابزیوز تک سمی ها گزارش شده شامل آمیکاربیلاد ایزوتیونات ( Amicarbilade isothionate) اوفلاوین (Euflavine)، آرتی زونات (Artesunate)،آرتی اتر(Arteether) مشتقات آرتیمینزین (Artemisinin derivatives) ،بیوپارواکن(Buparvaquone)، آتو واکن (Atovaquone) میباشند معذالک باید یاد آور شد که این داروها دیگر از نظر کاربردی مورد استفاده قرار نمیگیرند.
– پونازوریل (Ponazuril) در آزمایشگاه از تکثیر و رشد میکروارگانیسم های تیلریا اکوئی جلوگیری مینماید ولی تا این تاریخ ، بررسی های In vivo  با استفاده از این دارو در روی حیوانات آلوده به تیلریوز هنوز انجام نشده است .
– در کنار استفاده از داروهای ضد تک یاخته ای در حیواناتی که بصورت حاد به بیماری مبتلا هستند ضرورت دارد از داروهای تقویت کننده و برطرف کننده عوارض از قبیل داروهای ضد تورم و غیر استروئید ، داروهای تسکین دهنده و تزرق خون سالم و عاری از هر نوع آلودگی به حیوان یا حیوانات مریض توصیه یشود.
پیش گیری و مایه کوبی
پیش گیری عفونت در مناطقی که بیماری بومی است بسیار مشکل میباشد ریشه کن کردن بیماری در هر ناحیه امکان ندارد و ثابت شده است که حیوانات درگیر از آلودگی پاک نشده و میزان درصدی از انگل میتواند در حیوان بظاهر بهبود یافته باقی بماند و در واقع در حیوان پیش زینهاری برقرار میگردد. در مناطقی که بیماری وجود ندارد اساس و پایه حمایت حیوانات در مقابل آلودگی عبارت از رعایت ضوابط دقیق حرکت اسبها در نواحی آندمیک ، رعایت بهداشت و تداوم آزمایشهای سرولوژیکی مطلوب جهت تشخیص حیوانات آلوده ، جدا کردن آنها ، بررسی دقیق در مورد وجود کنه و رفع آن و جلوگیری از ورود حیوانات آلوده به نقاط پاک میباشند و تماماً باید بطور دقیق ، کامل و مطلوب مد نظر قرار گرفته شوند.
– قبل از ورود اسبها به ناحیه جدید باید جهت از بین بردن کنه ها و اطمینان از عدم وجود آنها سموم مناسب در دسترس باشد تا اینکه کنه ها همراه با اسبها به منطقه جدید و غیر آندمیک وارد نشوند.
– گرچه ضوابط در نظر گرفته شده توسط OIE  در جهت جلوگیری از بیماری بسیار مناسب میباشند معذالک بعلت انتقال کنه های آلوده ، تزریق خون آلوده و سوزن های مشترک در تزریق ، امکان دارد بیماری از طریق کنه و دامهای خون دهنده ای که تست های لازم در مورد سالم بودن آنها انجام نشده انتقال یابد.
– همانطوریکه قبلاً نیز گفته شده و در کشورهای پیشرفته هم معمول است بمحض اینکه با انجام تست های سرولوژیکی با حساسیت بالا آلودگی به انگل مشخص گردید باید وجود بیماری به مراکز مسئول اطلاع داده شده و حیوان آلوده به سرعت به منطقه دیگری انتقال داده شده و تحت قرنطینه قرار گرفته شود و یا اینکه بمنظور جلوگیری از گسترش بیماری، حیوان آلوده از بین برده شود.
– در مناطق غیر آندمیک که هم مرز نقاط آلوده هستند امکان جلوگیری از ورود کنه به مناطق مزبور بسیار مشکل میباشد و ضرورت دارد با اقدامات بسیار دقیق از ورود کنه ها جلوگیری نمایند و حتی الامکان از پوشش گیاهی در چنین مناطقی جلوگیری شود.
– با توجه به اینکه کنه کش های گوناگونی در بازار وجود دارد دقت در انتخاب و بکارگیری آنها نهایت لازم میباشد و  حتی الامکان از کنه کش هائی  استفاده شود که عوارض جنبی در آنها در حداقل ممکنه بوده و در از بین بردن کنه ها نتیجه مطلوب را داشته باشند.
– گرچه دلایل قاطعی در انتخاب و استفاده از کنه کش های مناسب در اسب ها وجود ندارد ولی برنامه ریزی دقیق جهت استفاده از دیورمر ایورمکتین (Dewormer ivermectin)  احتمالاً در کنترل کنه های خون خوار میتواند با نتیجه مطلوب و موثری همراه باشد. بررسی های گوناگونی در مورد موثر بودن مصرف واکسن در برقراری ایمنی نسبت به عفونت های تیلریا و بابزیا در اسب ها انجام شده است ولی هنوز واکسن موثری بر ضد آنها تولید نشده و برای تولید واکسن موثر باید بررسیهای لازم ادامه یابد زیرا در برقراری ایمنی در اسبها بر ضدتیلریوز وب ابزیوز عوامل ناشناخته ای وجود دارد و تا اینگونه عوامل برطرف نشوند تولید واکسن موثر بر ضد بیماری های تک یاخته ای خون در اسب بسیار مشکل خواهد بود.
نتیجه گیری نهائی
گسترش جهانی و چشمگیر صنعت پرورش و نگهداری اسب همراه با تغییرات همیشگی و پیوسته آب و هوا مستلزم این است که برای کنترل عفونت های پایدار همانند عفونت های ایجاد شده بوسیله تیلریا اکوئی و بابزیا کابالی اقدامات بنیادی و اساسی مد نظر قرار گرفته شود و این اقدامات عبارتند از:
1- استفاده از داروهای مناسب جهت درمان و برطرف شدن علائم کلینیکی در حیوان مبتلا
2- در نقاطی که بیماری اندمیک نیست ضرورت دارد با استفاده از کنه کش های مناسب و مطلوب از ورود کنه های ناقل حتی الامکان جلوگیری شود.
3- با استفاده از تست های سرولوژیکی کاملاً اختصاصی و با حساسیت بسیار بالا حیوانات مشکوک و ظاهراً سالم تشخیص داده شده و در اسرع وقت اینگونه حیوانات از محل پرورش اسب جدا و در مناطق دیگری تحت قرنطینه قرار گرفته شوند و  در مورد درمان و استفاده از آنها در فعالیت های تحقیقاتی اقدام لازم انجام شود.
4- راههای تشخیصی با حساسیت  و ویژگیهای متفاوتی که دارند به تنهائی یا با استفاده از 2 الی 3 روش در تشخیص تیلریوز و بابزیوز قابل استفاده هستند. تعداد کمی از آزمایشگاههای تشخیص در سطح بین المللی مجاز هستند که تستهای تشخیصی دقیق را انجام دهند بنابراین نمونه گیری از حیوانات مشکوک ، جابجائی آنها از یک ناحیه به ناحیه دیگر  با دقت لازم باید انجام شود.

بطور کلی برای برقراری مدیریت جلوگیری از شیوع بیماری در مناطقی که بیماری بومی نیست و برای دسترسی به اطلاعات صحیح و دقیق جهت مبارزه با بیماری و جلوگیری از گسترش آن مراکز دولتی مسئول و بخش های خصوصی درگیر باید همکاریهای تنگاتنگی با هم داشته باشند ، تا با استفاده از تست های دقیق ، حتی الامکان از بروز و ظهور بیماری جلوگیری بشود.